عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : یک شنبه 28 خرداد 1391
بازدید : 584
نویسنده : کوروش

 


زنده به گور كردن دختران، خاطره بسیار تكان‌دهنده‌اى است كه از تاریخ عرب زمان جاهلیت به جاى مانده است . آن‌ها از ترس ننگ و عار و این كه مبادا دختران شان بعدها در جنگ‌ها به دست دشمن بیفتند، دختران خود را در زمان زایمان و یا حتى وقتى بزرگ مى‌شدند، زنده به گور مى‌كردند و خروار‌ها خاك بر روى آنان مى‌ریختند .

 

یكى از كسانى كه در زمان جاهلیت دختران خود را زنده به گور كرده است، خلیفه دوم عمر بن خطاب بوده است .

طبرانى در معجم كبیر خود روایتى را با سند صحیح نقل مى‌كند كه عمر بن خطاب، در حضور رسول خدا صلى الله علیه وآله اعتراف مى‌كند كه دخترانش را زنده به گور كرده است:

863 حدثنا عَبْدَانُ بن أَحْمَدَ ثنا الْحُسَیْنُ بن مَهْدِیٍّ الأُبُلِّیُّ ثنا عبد الرَّزَّاقِ أنا إِسْرَائِیلُ ثنا سِمَاكُ بن حَرْبٍ قال سَمِعْتَ النُّعْمَانَ بن بَشِیرٍ یقول سمعت عُمَرَ بن الْخَطَّابِ یقول وَسُئِلَ عن قَوْلِهِ وإذا الموؤودة سئلت قال جاء قَیْسُ بن عَاصِمٍ إلى رسول اللَّهِ صلى اللَّهُ علیه وسلم قال إنی وَأَدَتُ ثَمَانِیَ بناتٍ لی فی الْجَاهِلِیَّةِ قال اعتق عن كل وَاحِدَةٍ منها رَقَبَةً قلت إنی صَاحِبُ إِبِلٍ قال اهْدِ إن شِئْتَ عن كل وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ بَدَنَةً .

نعمان بن بشیر مى‌گوید كه از عمر بن خطاب در باره تفسیر آیه «وإذا الموؤودة سئلت» شنیدم كه مى‌گفت: قیس بن عاصم نزد رسول خدا صلى الله علیه وآله و گفت: من در زمان جاهلیت هشت دختر خود را زنده به گور كردم، چه كار كنم؟ آن حضرت فرمود: براى هر كدام از آن‌ها یك بنده آزاد كن .

من (عمر) گفتم: من چوپان شتر بودم، آن حضرت فرمود: اگر خواستى براى هر كدام از آن‌ها یك شتر اهداء كن.

الطبرانی،  ابوالقاسم سلیمان بن أحمد بن أیوب (متوفاى360هـ)، المعجم الكبیر، ج 18   ص 337، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ناشر: مكتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانیة، 1404هـ – 1983م.

هیثمى در باره سند این روایت مى‌گوید:

رواه البزار والطبرانی ورجال البزار رجال الصحیح غیر حسین بن مهدی الأیلی وهو ثقة .

این روایت را بزار و طبرانى نقل كرده‌اند، تمام راویان بزار راویان صحیح بخارى هستند؛ غیر از حسین بن مهدى أیلى كه او نیز ثقه است.

الهیثمی، ابوالحسن نور الدین علی بن أبی بكر (متوفاى 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 7   ص 134 ، ناشر: دار الریان للتراث/‏ دار الكتاب العربی - القاهرة، بیروت – 1407هـ.

نووى شافعى در كتاب المجموع مى نویسد:

وَرُوِیَ عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ أَنَّهُ قَالَ : یَا رَسُولَ اللَّهِ ، إِنِّی وَأَدْتُ فِی الْجَاهِلِیَّةِ

فَقَالَ : أَعْتِقْ عَنْ كُلِّ مَوْؤُودٍ رَقَبَةً .

والموؤودةُ البنتُ المقتولةِ عندما تَوَلَّدَ ، كان أهلُ الجاهلیةِ یفعلونَ ذلك مخافةَ العارِ والفقرِ.

از عمر بن خطاب روایت شده است كه گفت: اى رسول خدا ! من در دوران جاهلیت دخترانم را زنده به گور كرده‌ام (چه كار كنم؟) . آن حضرت فرمود: براى هر دخترى كه زنده به گور كرده‌ای، یك بنده آزاد كن .

مؤوده به دخترى مى‌گویند كه در زمان تولد كشته شده است. مردم دوران جاهلیت، این كار را به خاطر ترس از ننگ و فقر مى‌كشتند.

النووی الشافعی، محیی الدین أبو زكریا یحیى بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفاى676 هـ)، المجموع، ج 19 ، ص 187 ، ناشر: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزیع، التكملة الثانیة.

ماوردى بصرى شافعى نیز در كتاب الحاوى الكبیر مى نویسد:

وَرُوِیَ عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ أَنَّهُ قَالَ : یَا رَسُولَ اللَّهِ ، إِنِّی وَأَدْتُ فِی الْجَاهِلِیَّةِ. فَقَالَ : أَعْتِقْ عَنْ كُلِّ مَوْؤُودٍ رَقَبَةً .

وَذَلِكَ أَنَّ الْعَرَبَ فِی الْجَاهِلِیَّةِ كَانَتْ تَحْفِرُ تَحْتَ الْحَامِلِ إِذَا ضَرَبَهَا الطَّلْقُ حُفَیْرَةً یَسْقُطُ فِیهَا وَلَدُهَا إِذَا وَضَعَتْهُ ، فَإِنْ كَانَ ذَكَرًا أَخْرَجُوهُ مِنْهَا ، وَإِنْ كَانَ أُنْثَى تُرِكَتْ فِی حُفْرَتِهَا ، وَطُمَّ التُّرَابُ عَلَیْهَا حَتَّى تَمُوتَ ، وَهَذَا قَتْلُ عَمْدٍ ، وَقَدْ أُوجِبَتْ فِیهِ الْكَفَّارَةُ.

از عمر بن خطاب نقل شده است كه گفت: اى رسول خدا ! من در جاهلیت دخترانم را زنده به گور كردم (چه كار كنم؟) آن حضرت فرمود: براى هر دخترى كه زنده به گور كردی، یك بنده آزاد كن .

و این به آن دلیل است كه عرب‌ها در جاهلیت، در زیر پاى زن حامله، گودالى مى‌كندند، وقتى وضع حمل مى‌كرد، بچه‌اش در داخل آن گودال مى‌افتاد، پس از آن اگر پسر بود، او را بیرون مى‌آوردند؛‌ و اگر دختر بود، در همان گودال رهایش مى‌كردند و خاك بر او مى‌ریختند  تا بمیرد. این كار ، قتل عمد به حساب مى‌‌آید و سبب وجوب كفاره مى‌شود.

الماوردی البصری الشافعی، أبو الحسن علی بن محمد بن حبیب (متوفاى450هـ)، الحاوی الكبیر فی فقه مذهب الإمام الشافعی وهو شرح مختصر المزنی، ج 13 ص 67 ، تحقیق الشیخ علی محمد معوض - الشیخ عادل أحمد عبد الموجود، ناشر: دار الكتب العلمیة - بیروت - لبنان، الطبعة: الأولى، 1419 هـ -1999م.

محمد امین شنقیطى متوفای1393هـ در أضواء البیان و تمیمى حنبلى متوفای1225هـ در الفواكه العذاب نوشته اند:

وقد جاءَ عن عمرَ رضی الله عنه قولُه : أمرانِ فی الجاهلیةِ . أحدُهما : یُبْكِیْنِی والآخرُ یُضْحِكُنِی .

أما الذی یبكینی : فقد ذَهبتُ بابنةٍ لی لِوَأْدِها ، فكنتُ أحفَرُ لها الحفرةَ وتَنْفُضُ الترابَ عن لِحْیَتِی وهی لا تدری ماذا أریدُ لها ، فإذا تَذَكّرتُ ذلك بَكَیْتُ .

والأخرى : كنت أصْنَعُ إلهًا من التمرِ أضَعُهُ عند رأسی یَحْرُسُنِی لَیلاً ، فإذا أصْبَحْتُ مُعَافًى أكلتُه ، فإذا تَذَكرت ذلك ضَحِكْتُ من نَفْسِی .

این سخن از عمر نقل شده است كه : دو خاطره از دوران جاهلیت دارم كه یكى از آن‌ها مرا گریه و دیگرى به خنده مى‌آورد .

اما آن خاطره‌اى كه مرا به گریه درمى‌آورد این است كه : من رفتم تا دختر خودم را زنده به گور كنم؛ من براى او گودال مى‌كندم؛ ولى او خاك‌ها را از ریشم مى‌زدود؛ در حالى كه نمى‌دانست من چه قصدى براى او دارم. وقتى این خاطره را به یاد مى‌آوردم، گریه مى‌كنم.

 اما دیگری: من خداى از خرما مى‌ساختم، شب‌ها آن را بالاى سر خود مى‌گذاشتم تا از من محافظت كند؛ وقتى صبح مى‌شد و گرسنه مى‌شدم، آن را مى‌خوردم . وقتى این خاطره را به یاد مى‌آورم، به خودم مى‌خندم .

الجكنی الشنقیطی، محمد الأمین بن محمد بن المختار (متوفاى 1393هـ.)، أضواء البیان فی إیضاح القرآن بالقرآن، ج 8 ص 439، تحقیق: مكتب البحوث والدراسات، ناشر: دار الفكر للطباعة والنشر. - بیروت. - 1415هـ - 1995م.

التمیمی الحنبلی، حمد بن ناصر بن عثمان آل معمر (متوفاى 1225هـ)، الفواكه العذاب فی الرد علی من لم یحكم السنة والكتاب، ج 9 ص 80 ، طبق برنامه الجامع الكبیر.

 

موفق باشید



تاریخ : جمعه 26 خرداد 1391
بازدید : 4166
نویسنده : کوروش
تاریخ : سه شنبه 23 خرداد 1391
بازدید : 755
نویسنده : کوروش

 بی خردی اسارت بدنبال دارد .و خرد موجب آزادی و رهایی است .  

 

حضرت فردوسی 

 

یک آموزگار خام می

فردوسی  
   
   
 
   
   

تواند مدتها شاگردان خویش را سرگردان کند . ارد بزرگ

جامعه وجود ندارد جوامع وجود دارد . کوروش 

از آه و نفرین بزرگان و ریش سفیدان هر ایلی باید ترسید . ارد بزرگ 

 

ناتوان ترین آدمیان، آنانی هستند که نیروی بدنی خویش را به رخ دیگران می کشند . ارد بزرگ

اگر شیفته کارت نباشی ، روانت بیمار می شود و در نهایت پیکرت از پای در خواهد آمد . ارد بزرگ

هر قدر به دیگران احترام بگذاریم ، به ما احترام خواهند گذاشت . ارد بزرگ

 

 

 

آنگاه که هنر خوار می گردد جادو ارجمند می شود . فردوسی خردمند

 

 

اندیشه کردن به این که چه بگویم، بهتر است از پشیمانی از این که چرا گفتم. سعدی



:: برچسب‌ها: جملات حکیمانه از بزرگان ,
تاریخ : سه شنبه 23 خرداد 1391
بازدید : 674
نویسنده : کوروش

 کره ای : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه عشقت عذاب آور نیست
آمریکایی : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه ساندویچ گرم غذاب آور نیست
یونانی : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه دسته چک عذاب آور نیست
انگلیسی : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه مهمونی بزرگ عذاب آور نیست
برزیلی : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه مسابقه فوتبال توپ عذاب آور نیست
ایرانی : انگار شما تا حالا با dialup کار نکردید؟؟؟؟؟؟؟؟


 

پسره میره خواستگاری، پدر عروس میگه مهریه دخترم صد بشکه بنزِینه! پدر داماد میگه پسرم!
 
شو پاشو بریم یک دختر گازِسوز پیدا کنیم
 
هیچ وقت کار امروز رو به فردا ننداز...
فردا یه عالمه کار داری،
قشنگ بندازش واسه دو سه هفته دیگه که خیالتم راحت باشه
 
 
 
 

 


تاریخ : یک شنبه 21 خرداد 1391
بازدید : 734
نویسنده : کوروش

 


تاریخ : جمعه 19 خرداد 1391
بازدید : 538
نویسنده : کوروش

 شیوه اموزشی زرتشت

اموزش های زرتشت  بر پایه برانگیختن اندیشه  تکان دادن مغز وگسترش وتازه نمودن ونوکردن  دیدگاه در برابر زندگی پی ریزی شده اند
درباره پیامبر زرتشت وخانواده او نام
زرتشت در گاتها زَرَتوشترا به معنی ستاره زرین درخشنده 
میباشد زرتشت در ششم فروردین 3773 سال پیش 1767 پیش از میلاد  در سرزمین اریاها در بخشی در میان شمال خاوری ایران باختر افغانستان وجنوب تاجیکستان چشم به جهان گشود
پلین دانشمند ومورخ رومی سده یکم مینویسد  زرتشت نخستین کودکی بود که با لبخند به دنیا امد ودر اوستا امده که زرتشت نخستین کودکی  بود که با لبخند به دنیا امده  با لبخند زندگی کرد وبا لخند از جهان رفت نام پدرزرتشت پوروشیستا و مادرش دغدوا  از خانواده اسپنتمان است. زرتشت با هووبی ازدواج کرد ودارای شش فرزند شد. سه دختر به نامهای فرنی تریتی وپورچیستا و سه پسر به نامهای ایست وستر اوروتتند وهورچیترا. 
اموزگار زرتشت استادی بنام کورش برزین بود.
اودر سن 30سالگی یعنی 3774 سال پیش 1738 پیش از میلاد پی بردن به بزرگترین راز هستی یعنی راز خوشبخت ساختن وشکوفا کردن زمین .جناندارانی که در ان زندگی میکنند جهان بینی اهورای خود را در گاتها به دنیا شناساند.
بدن فیزیکی زرتشت در سن 77سالگی از جهان دیده فرو بست وروان مدس اودر پردیس اهورای که در گاتها سرای سرود نامیده شده جاودانه به اهوداامزدا پیوست.


:: برچسب‌ها: شیوه اموزشی زرتشت ,
تاریخ : جمعه 19 خرداد 1391
بازدید : 13351
نویسنده : کوروش

 


 ساختمان بندی جهان اهورا ئی بر سه ستون جاودان
اندیشه نیک ب  گفتار نیک
                 کردارنیک
 بنا گردیده  و بالاترین وبر ترین رده در این ساختمان بندی  خدای است یکتا  که به نام  اهورا مزدا است
واِه اهورا مزدا بصورتهای  اهورا. مزدا و مزدا اهورا -و اهورا مزدا }
بیش از 200 بار در گاتها  تکرار شده است اهورا به معنی  {هستی افرین}
 ومزدا بمعنی{ابر خرد}  یا دانش بزرگ یا دانای بزرگ برگردان شده است
حضرت فردوسی در شاهنامه اش واژه اهورا مزدا را 
خدای جان خرد ترجمه کرده است
به نام خداوند جان وخرد        کزین برتر اندیشه بر نگزرد
در جهان بینی پیامبر زرتشتاهورا مزدا خدائی است که سر چشمه خرد است میباشد وخرد را در جهان هستی  برتر وبالاتر از همه چیز استوار نموده است بنابر این نخستین ویژگی برای پی ریزی یک زندگی خوشبخت وساختن یک جهان اباد بهرگیری از نیروی خرد می باشد
خردیعنی  تمیز دادن یا تشخیص خوب از بد وراستی از دروغ و دادگری از بیداد گری

 نخستین فروزه اهورایی راستی است واین قانون نظام جهان  هستی را درست می کند وانرا به سوی روشنای جهت می دهد
دومین فروزه {اهورا مزدا{اندیشه نیک است} که به زبان گاتانی به ان { وهومن}می گویند واز ان 127 بار نام برده شده ودر زبان پارسی این واژه به {بهمن} تبدیل شده است
       {ای مزدا}
زمانی که تو در اغاز با اندیشه خویش تن وخرد وجدان برای ما افریدی وجان به تن ما دمیدی ومارا به گفتار وکردار توانای دادی خواستی که ما باور وایین خود را به دلخواه خود بر گزینیم
سومین.فروزه اهورا مزدا نیروی چیرگی وفرمتنروائی به خود است 
که در زبان گاتایی انرا{خشترا}می نامند ودر زبا پارسی امروزی به شهریور میگویند
چهارمین فروزه اهورا مزدا ارامش است که به زبان گاتائی انراآرمئیتی می نامند که به زبان پارسی امروزی به اسفند تبدیل شده است
پنجمینفروزه اهورا مزدا رسائی وتکامل که در زبان گاتائی {هَه اوروَتات} نامیده می شود ودر
زبان پارسی امروزی انرا خرداد می نامند
ششمین. فروزه اهئرا مزدا جاودانگی است که پس از گام رسائی و تکامل جای گرفته که در زبا ن گاتائی به ان اَمِرِتات می گویند که در زبان
پارسی امروزی  به امرداد تبدیل گردیده است


:: برچسب‌ها: معنی اهورا مزدا چیست ,
تاریخ : جمعه 19 خرداد 1391
بازدید : 697
نویسنده : کوروش

 رفتار پیامبر کورش بازنان

قرارشد پیامبر کوروش باعده ای سوار به عنوان شکار به سرحد ارمنستان برود وپس از یکی دوروز که در نواحی مشغول شکار
شدند کیاکسار نیروی مرکب از سواره نظام پیاده برایش بفرستد
موقعی پیامبر کوروش  به سر حد ارمنستان رسید تعدادی گوزن گراز خرگوش  شکار کرد سپس به او خبر رسید که نیروی اعزامی کیاکسار نزدیک شده است پیامبر کوروش  فرستاده ای   
اعزام داشت تا سپاه مذکور بگوید در دو فرسنگی ان محل اردو بزند.پس از سرف شام صاحب منصبان انها را احضار کرد
وبه انها گفت پادشاه ارمنستان قبلا تعهد کرده بود به دولت ماد باج بدهد وهر زمانی که این کشور وارد جنگ شد به اونیرو بفرستد ولی از انجام تعهدات مذکور  سرزده است واز این رو ما باید اورا شکار کنیم سپس کری سان تاس را مامورکوها کرد وصبح روزبعد بعد فرستاده دای نزد پادشاه ارمنستان فرستاد که به او بگویدمبلغ باج ونیرویی را که قبلا تعهد کرده است نزد او اعزام دارد
همچنین فرستاده ای خود دستور داد اگر اگر پادشاه ارمنستان از حضور پیامبر کوروش پرسش کرد واقیت راباوی درمیان بگزارد واگر از تعداد سپاهیانش پرسش کرد واقعیت راباوی درمیان بگزادید واگر از تعداد سپاهیان پرسش کرد به او بگوید شخصی را بفرستد تا در این میان تحقیق به عمل اورد
هدف پیامبر کوروش از فرستادن پیام خود نزد پادشاه ارمنستان این بود که اورا از حمله  ناگهانی خود اگاه سازد 
کوروش همچنین به سپاهیان خود دستور داد در سر اه حود باعث خرابی نشوند واز غارت کردن اموال مردم  خود داری کنند
 تا ارامنه با اعتماد به سپاهیان او نزدیک شوند
به انان اذوقه بفروشند هنگامی که پادشاه ارمنستان از ورود پیامبر کورش اگاه شد سخت  به وحشت افتاد ودر صدد نیرو بر امد در ضمن پسر جوان خود .ساباریس.همسر عروس ودخترانش را با اشیا گرانبها خود به کوهستانها فرستادو
نگهبانانی نیز برای حفاانها گماشت
پادشاه ارمنستان ماموری نیز گسیل داشت تااز وضع کوروش وسپاهیان اوخبر بیاورد
 وهنگامی که اگاه شد کوروش شخصا عازم ورود به شهر است فرار کرد وبه کو هستانها رفت اهالی شهر نیز چون از موضوع اگاه شدند به فکر نجات دادن اموال خود افتادند
ولی کوروش به انها اعلام کرد که اگر در شهر بمانند کسی با انها کاری ندارد
 ولی هرگاه فرار کنند ودستگیر شوند با انها مانند دشمن رفتار خواهد شد
پس از انتشارموضوع بیشتر اهالی شهر در خانه ماندند
وتنها گروهی ازانها همراه پادشاه خودبه کوها فرار کردند
سپس کوروش دستور داد پادشاه وان گروه از افرادی که به کوستنها فرار کرده بودند محاصره شوند
 ودر نتیجه پسر جوان پادشاه ارمنستان ودو نفر از زنان او و دختران واموالش به دست سپاهیان کوروش افتادند
پادشاه ارمنستان که راه فرار را مسدود دید به یکی از قلل کوه پناه برد کوروش به کری سان تاس دستور داد سربازان خود را در کوه بگذارد وخود نزد اواید وسپس فرستا ده ای نزد پادشاه ارمنستان فرستاد وبه او پیغام داد چرا شد های در بالا بلندی بمانی وبا گرسنگی مجادله کنی
ایا بهتر نیست پایین بیای  تا با یکدیگر نبرد کنیم پادشاه ارمنستان پاسخ داد؟من می خواهم با گرسنگی  وتشنگی می خواهم نبرد کنم ونه باتوپیامبر کوروش دوباره پیغام داد پس چرا بالای کوه نشته ای 
پادشاه ارمنستان پاسخ داد نمی دانم چه باید بکنم 
کوروش:بهتر است ازکوه پایین بیای وخود راتبرئه کنی 
پادشاه ارمنستا ن: چه کسی قاضی این دادرسی خواهد بود
کوروش:کسی که خداوند به او قدرت داده است حتی بدون دادرسی  هر چه بخواهد با تو بکند
پادشاه ارمنستان ناچار از کوه فرود امد وبه حضور  کوروش که درمیان سپاهیانش قرار داشت رسید در این هنگام پسر بزرگتر پادشاه ارمنستان به نام تیگران  که دوست  شکار کوروش بود
وبه مسافرت خارج رفته بود از راه رسید وبه طرف کوروش رفت موقعی که تیگران از اسارت پدر  ومادر  برادر خواهران وهمسرش اگاه شد به گریه افتاد 
کوروش به او گفت بسیاری به موقع امده ای تا در دارسی پدرت حضور داشته باشی 
سپس روسای پارسی ومادی و بزرگان ارامنه را جمع کردبه زنها نیز که در  عربه ها بودند اجازه دادرسی  حضور یابند وبعد پادشاه را مخاطب
قرار داد وگفت من به نصیحت می کنم که به جز حقیقت چیزی نگویی تا دست کم از یک جرم یعنی دروغ که از جمله بزرگترین گناهان بوده ومهمترین مانع وعفو گذشت بشمار مرودخو د را ازاد کنی ودیگران این که زنان فرزندان تو و ارامنه ای که در این محل حضور داردند همه می دانند تو چه کرده ای پا دشاه ارمنستان گفت هر چه می خواهی ازمن بپرس .من به تو حقیقترا خواهم گفت       کوروش::::بنا بر این به من بگو ایا تو مدتهاپیش با استیاگ پدر ومادر من وسایر مادها جنگ نکردی
 پادشاه ارمنستان: گفت بلی درست است 
کوروش :گفت ایا پس ازاین جنگ مغلوب نشدی  قول ندادی  که به وی باج بدهی
وهر زمانی
که او در جنگی در گیر شدند اورابا اعزام نیرو یاری کنی  واستحکاماتی بنا  نسازی/
پادشاه ارمنستان گفت: بلی درست است
کوروش :پس چرا باج خود را نپرداختی  در جنگ اورا رابا اعزام نیرو یاری  نکردی وبه احداث قلعه واستخکامات اقدام کردی
پادشاه ارمنستان: زیرا می خواستم موهبت زیبای ازدای را لمس کنم وان رابرای فرزندانم  به میراث بگزارم
کوروش:اری همینطور است ازادی وجنگیدن برای حفظ ازادی زیباست ولی اگر شخصی در جنگ وویاوسایل دیگر ازاد خود را از دست بدهدودرصدد برانداختن مخدومش براید ایا توچنین شخصی راپاداش می دهی ویا مجازات می کنی
پادشاه ارمنستان:اورا مجازات می کنم وحقیقت امر را به تو می گویم زیرااین قرار ما بوده است

کوروش:اگر یکی از افرادی که تو به حکومت یکی از نواحی زیر فرمانت برمی گزینی متکب تجاوز شود
ای از خطای او میگزری ویا اورا از سمتش خلع می کنی
وشخص دیگری رابه جایش منصوب می کنی
پادشاه ارمنستان: اورا از سمتش معزول می کنم

کوروش:واگر چنین شخصی ثروتمند باشد ایا اورا به حال خود وامی داری یا ثروتش را از اومی گیری
پادشاه ارمنستان:کلیه ثروتش  را ازاومیگیرم واورا تهیدست می کنم
کوروش :اگر اوبه دشمن تو بپیوندد با او چه می کنی
پادشاه ارمنستان اورا  می کشم
در این هنگام پسر پادشاه ارمنستان  که گفتگوی پدرش با کوروش  گوش می داد کلاه از سر برداشت وجامه اش را درید وزنان که گویی پدرانشان را از دست داده اند به گریه شیون پرداختند
کوروش انها را به سکوت دعوت کرد و ادامه داد حال باتو جه به انچه که توشخصا اعتراف کردی من  من درباره توچه حکمی باید صادر کنم  پادشاه ارمنستان بفکر فرو رفت ونمی دانست ای به کوروش بگوید اورا بکشد ویا حکمی بر خلاف انچه  که او اعتراف کرده شایسته اش باشد برایش صادر کند
در این اثنا تیگران پسر پادشاه گفت {کوروش با توجه به اینکه پدر من
بعلت تشویش واضطرابی که بر او حاکم شده قادر پاسخ گوی نیست ایا به من اجازه می دهی انچه عقیده من درباره این رویداد بهتر به نظر می اید به تو پشنهاد کنم
کوروش بخاطر اورد زمانی که تیگران به شکار می رفت یک انسان خردمنددر مصاحبت او بود
که تیگران برای او بسیار احترام قائل بود وبه دقت به سخنانش گوش می داد بنا براین کمال میل می خواست عقیده اورا درباره پدرش بداند
ازاین رو به او جازه داد عقیده اش را بیان کند تیگران اضهار داشت :اگر کلیه اعمالی که پدر من انجام داده است مورد موافقت توست
از انها تقلید کنام اگر با اقداماتی مه او انجام داده مخالف هستی بهتر است از تقلیداعمال خود داری کنی 
کوروش :یقین است که اگر من بخواهم از عدالت پیروی کنم باید از تکرار اعمالی  که یک شخص متجاوز انجام داده است خودرادور نگهدارم وبنا بر عقیده خودتو پدرت باید بعلت ارتکاب اعمال غیر منصفانه مجازات شود 
تیگران :این درست است اما توباید فکر کنی که ایا مجازات او به نفع تو خواهد بود یا به ضرر تو
کوروش:اگر به ضرر خود اورا مجازات کنم در واقع خود رامجازات کرده ام
تیگران: ایا قبول می کنی  که اگر تو انهایی را که در موقع لازم بتوانند به تو تعلق داشته باشند وبزرگترین خدمت رابه تو بکنند بکشی  در واقع خود را به بدترین شکل ممکن مجازات کرده ای 
کوروش:اما چگونه  می توان به شخصی که مرتکب خیانت واقدامات غیر منصفانه شده است اعتماد کرد تیگران :اگر انسان از خرد وبصیرت خود استفاده جوید می توان به او اعتماد کرد سایر صفات مانند شجاعت ثروت وغیره  بدون عقل فایده ندارند
ولی با وجود خرد وبصیرت هر دو.ستی مفید وخادمی خوب است
کوروش:ایا می خواهی بگویی صفات پدرت یک روزه از گستاخی وبی
اعتنایی نسبت به دیگران جای  خود را به عقل وخرد داد ورا عاقل شده است
تیگران:اری همینطور است
این گفتگوی فلسفی برای چند لحظه بین کوروش  وتیگران پسر  پادشاه ارمنستان  
کوروش گفت چون تو با کلدنیها جنگ داری  من نیمی از نی روی جنگی تو را میگیرم ونمی دگر را در اختیار خودت می گزارم تا بتوانی  با کلدانیهانبرد کنی ودر بارهش ودر بار ه پول  تو قرار بوده مبلغ پنج هزار تالان به کیاکسار برای باج بپردازی چون ازانجام این اقدام خوداری کرده ای ان را یکصد هزار تالان افرایش می دهم ویک صد هزار تالان نیز اتو قرض میگیرم هر گاه خدا یار ی کند تمام قرض خود را به تو مسترد کنم
ویا در برابر ان خدمت لازم را نسبت به تو انجام خواهم داد
پادشاه ارمنستان :تورا به خدا سوگند می دهم این حرف را مزن انچه را که نیز تو در اختیار من می گزاری  به خودت تعلق دارد
سپس کورش : دربرابر ازاد کردن همسرت به من چه می دهی؟
پادشاه ارمنستان:هرچه دارم
کوروش:در برابر ازادی فرزندانت چه می دهی 
پادشاه ارمنستان :هرچه دارم
کوروش :بنا براین تو دوبرابر داریی ات بهخ من بدهکار هستی

سپس کوروش روبه تیگران کرد وگفت: تو دربرابر همسرت به من چه می دهی  تیگران که به تازگی با همسرش ازدواج کرده بود وبه شدت به او عشق می ورزید پاسخ داد من حاضرم زندگی خود را برای این همسرم برده نشود بدهم
کوروش گفت :زنت راتحویل بگیر من اورا اسیر نمدانم زیرا توما  راهیچگاه رها نکردی
سپس کوروش روبه پادشاه ارمنستان کرد وگفت:من در برابر  ازادی انها ازتو هیچ پولی نمی خاهم بگذار انها بدانند وجود تو باعث  سلب  اذادی انها نشده اسب واکنون شمارا  دعوت می کنم به شام ومهمان من باشید  پس از شام شما هر کجا میل دارید بروید
پس از صرف شام کوروش از تیگران پرسش کرد ان مرد خرد مندی که در شکار تو را همراهی  می کر دی  وان قدر مورد احترام تو بود کجاست تیگران پاسخ داد پدرم این مرد را کشت   زیرا فکر می کرد اخلا ق مرا فاسد می کنداما ان مرد انقدر خوش قلب بود که در لحضه مرگ مرا خواست وگفت:تیگران تو از این که پدرت مرا می کشد به او بد بین مشو زیرا را از روی نادای انجام داده است ونه از بد دلی  وهر کاری  کهد مردم از نادانی می کنند
عمدی  واراده ای نیست
کوروش از شنیدن خبر  متاسف شد پادشاه ارمنستان روبه کوروش کرد وگفت افرادی که زن خود رابا دیگران می بینند  واو رامی کشند به این سبب
است که فکر می کنند چنین افرادی محبت همسرانشان را از انها می ربایند
من هم چون این مرد محبت پسرم را از من می ربود نسبت به وی حسد ورزیدم واورا کشتم کوروش گفت:خدا رابه شهادت می طلبم که گناه تودرنتیجه ضعف طبیعت بشر بوده است 
سپس کوروش روبه تیگران کرد وگفت تو هم پدرت رااز انجام این عمل ببخش
پس در حالی که پادشاه ارمنستان باهمسرش  وفرزندانش  که همه در غرق شادی بودند سوار برگردونه شدند وبه خانه خود برگشتند
بدیهی است که مشاهده اعمال و رفتار کوروش  عقل کیاست بزرگ منشی های او همه انها را شگفت زده کرده بود هنگامی که انها به خانه رسیدند
یکی اعقلانیت وکیاست کوروش سخن می گفت دیگری در باره شکیبایی او حرف می زد
ضمنن تیگران از همسرش پرسش کرد ایا مشاهده کردی چقدر کوروش خوش چهر ه است همسر تیگران:من به هیچ نگاه نکردم
تیگران ::پس به چه کسی نگاه می کردی
همسر تیگران : به کسی که می گفت حاضرم به قیمت از دست دادن
زندگی ام نگزارم همسرم اسیر شود
روز بعد پادشاه ارمنستان دستور دادنیروی لشکری  او در مدت سه روز اماده حرکت به طرف ماد بشوند ودو برابر  وجهی که کوروش  خواسته بود به انضمام هدایایی برای او فر ستاد ولی پیامبر کوروش  همان قدر لازم داشت بر داشت وبقیه ان رابرای پادشاه ار منستان پس فر ستاد سپس کوروش از پلدشاه پرسش کرد ایا او سپاه ارمنستان را فر ماندهی خواهد کرد ویا پسرش.
پادشاه ارمنستان پاسخ داد هر کدام ازما دونفر را که تو دستور دهی فر ماندهی نیرو را بر عهد ه خواهد گرفت
تیگران به کوروش گفت من ولو این بر دگی تو را بر عهده  بگیرم از تو جدا نخواهم شد کوروش ضمن این که حرف او به خنده افتاد ه بود وی رابه سمت فر ماندهی سپاه ار منستان قبول کرد سپس تیگران به اتفاق  کوروش  ان قسمتهایی  از ارمنستان را که بر اثر  جنگهای متواتر با کلدانیها ویران شده بازدید کرد ودستور داد قلعه مستحکمی  بسازند تا کلدانیها نتوانند برای غارت به ان دست اندازی کنند
ویکی از سرداران ماد را حاکم انجا قرار داد سپس کوروش به یک بلندی  که دیده بانان  کلدانی ان رااشغال کرده بودند حمله کرد وان را تصرف نمود بعد اهالی ارمنستان با کلدانیها را بایک دیگر اشتی داد
  وبا انها پیمانی امضا کردند که با یکدیگر در صلح صفا بسر برند
و کوروش را مورد ستایش بیکران قرار دادند سپس کوروش قصد بر گشت به ماد راکرد
گزنفون می نویسد کوروش هنگام عزیمت از ارمنستان کلیه اهالی شهر از جمله پادشاه این کشور  وهمسران وفر زندانشان به مشایعت اورفتند زن پادشاه ارمنستان پولها وخزاینی  را که کوروش  به انها پس داده بود به انضمام  هدایا ی دیگر  دوباره به وی تقدیم کرد  کوروش انها را نپزیرفت وگفت من ادمی نیستم که قصدم از کشور گشایی جمع مال وثروت  باشد ................................
سپس پیامبر کوروش  درمیان هلهله وتحسین عمومی  مردم ارمنستان این کشور را به قصد ماد ترک کرد


:: برچسب‌ها: رفتار پیامبر کورش بازنان ,
تاریخ : جمعه 19 خرداد 1391
بازدید : 607
نویسنده : کوروش
تاریخ : جمعه 5 خرداد 1391
بازدید : 609
نویسنده : کوروش

 ای مزدا ایا روزی خواهد امد

که مردم ایین تورا در یابند

وپلیدی ودروغ از پهنه گیتی بر انداخته شود

چون با چنین ابزار هایست

که رهبران فریبکار دینی مردم را گمراه کرده

وفرمان روایان ستمکار وبداندیش  به کمک انها فرمان می رانند

---ای مزدا 

کی کشور پر از کشتزار های سبز وخرم وخانمان ها خوب  واباد خواهند

گردید

وکی در پرتو راستی ارامش به سراسر کشور سایه خواهد افکند

ودربرابریورش دروغکاران ستمگر چه کسی ایستادگی خاهدنمود وچه کسی دانش وبینش 

واندیشه نیک خواهد رسید



:: برچسب‌ها: ایاروزی خواهد امد ,
تاریخ : جمعه 5 خرداد 1391
بازدید : 702
نویسنده : کوروش

 شما که به اندیشه نیک دل بسته اید  

خشم را از خود دور کنید

ودر برابرستم بایستید ودر اینراه برای گسترش ایین راستی 

به نیروی همزمان پاک سرشت بپیوندید 

تا به سرای اهورا مزدا راه یابید

 



:: برچسب‌ها: در برابر ستم بایستید ,
تاریخ : جمعه 5 خرداد 1391
بازدید : 558
نویسنده : کوروش

 هدف از زندگی شاد خوشبخت زیستن میباشد که 70 بار از واژه شادزیستن وخوشبختی در گاتها تکرار شده

مهمترین ارمان پیامبر زرتشت رهای زمین وجاندارانی که در ان زندگی می کنند  از خشم وستم وبیداد گری واموزش یک زندگی ارام وخوشبخت وساختن یک جامعه پیشرو واباد می باشد

این ارمان مقدس رازرتشت از نخستین بند گاتها تا واپسین ان همراهی میکند تا مردمان بیاموزند چگونه میتوان یک زندگی خوشبخت را پی ریزی کرد 

ودر شادمانی جاودانه به جهان مینوی وسرای پر از روشنایی اهورا مزدا پیوست



:: برچسب‌ها: چکیده گاتها رامی توان به صورت زیر بیان کرد ,
تاریخ : چهار شنبه 3 خرداد 1391
بازدید : 529
نویسنده : کوروش

 


به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دین حضرت زرتشت به باز خواهد گشت و آدرس hazrtezarathustra.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وبلاگ:
 

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 42
بازدید هفته : 616
بازدید ماه : 1016
بازدید کل : 339629
تعداد مطالب : 265
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

RSS

Powered By
loxblog.Com