عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : پنج شنبه 21 شهريور 1392
بازدید : 555
نویسنده : کوروش

وصیت نامه اسکندر مقدونی

اسکندر مقدونی پس از تسخیر کردن حکومت های پادشاهی بسیار، در حال بازگشت به وطن خود بود که در بین راه بیمار شد و به مدت چند ماه بستری گردید. با نزدیک شدن مرگ، اسکندر دریافت که چقدر پیروزی هایش، سپاه بزرگش، شمشیر تیزش و همه ی ثروتش بی فایده بوده است…

او فرمانده هان ارتش را فرا خواند و گفت: من این دنیا را بزودی ترک خواهم کرد. اما سه خواسته دارم ، خواسته هایم را حتماً انجام دهید. فرماندهان ارتش درحالی که اشک از گونه هایشان سرازیر شده بود موافقت کردند که از آخرین خواسته های پادشاهشان اطاعت کنند.

اسکندر گفت:
اولین خواسته ام این است که پزشکان من باید تابوتم را به تنهایی حمل کنند.
دومین خواسته ام این است که وقتی تابوتم دارد به سمت قبرم حمل می گردد، مسیر منتهی به قبرستان باید با طلا، نقره و سنگ های قیمتی که در خزانه داری جمع آوری کرده ام پوشانده شود.
سومین و آخرین خواسته ام این است که هر دو دستم باید بیرون از تابوت آویزان باشد.

مردمی که آنجا گرد آمده بودند از خواسته های عجیب پادشاه تعجب کردند. اما هیچ کس جرأت اعتراض نداشت. فرمانده ی مورد علاقه اسکندر دستش را بوسید و روی قلب خود گذاشت و گفت :
پادشاه به شما اطمینان می دهیم که همه ی خواسته هایتان اجرا خواهد شد. اما بگویید چرا چنین خواسته های عجیبی دارید؟

در پاسخ به این پرسش، اسکندر نفس عمیقی کشید و گفت: من می خواهم دنیا را آگاه سازم از سه درسی که یاد گرفته ام.

می خواهم پزشکان تابوتم را حمل کنند چرا که مردم بفهمند که هیچ دکتری نمی تواند هیچ کس را واقعاً شفا دهد. آن ها ضعیف هستند و نمی توانند انسانی را از چنگال های مرگ نجات دهند. بنابراین، نگذارید مردم فکر کنند زندگی ابدی دارند.

دومین خواسته ی درمورد ریختن طلا، نقره و جواهرات دیگر در مسیر راه به قبرستان، این پیام را به مردم می رساند که حتی یک خرده طلا هم نمی توانم با خود ببرم. بگذارید مردم بفهمند که دنبال ثروت رفتن اتلاف وقت محض است.

و درباره ی سومین خواسته ام یعنی دستهایم بیرون از تابوت باشد، می خواهم مردم بدانند که من با دستان خالی به این دنیا آمده ام و با دستان خالی این دنیا را ترک می کنم.



:: برچسب‌ها: وصیت نامه اسکندر کثیف ,
تاریخ : پنج شنبه 21 شهريور 1392
بازدید : 592
نویسنده : کوروش

گوید داریوش شاه: من پارسی ام، از پارس مصر را گرفتم. من فرمودم این آبراه را کندن، از رودی به نام نیل، که در مصر جاری است، به سوی دریایی که از پارس می رود. پس این آبراه کنده شد، چنان که من فرمودم و کشتی ها آمدند از مصر در این آبراه، به سوی پارس، چنان که دلخواهِ من بود.

نون و آب



:: برچسب‌ها: کانال سوِئز Suez Canal ,
تاریخ : پنج شنبه 21 شهريور 1392
بازدید : 517
نویسنده : کوروش

جنس سنگ یکی است

جنس سنگ یکی است
اما تفاوتها بسیار...
هدایا و پیشکشهایی که برای داریوش بزرگ شاه هخامنشی میاورند
ولی نکته ی اصلی و هر کسی نمی داند
کاری نداریم به ظرافت تراش و حکاکی که حتی انگشتای دست هم کاملا
مشخص است
هنر چیز دیگری است...
چرا شاخ و چشم گوسفندان تیره و اینهمه تفاوت رنگ روشن و تیره هست توی حکاکی؟
در تمام دنیا فقط توی ایران این موضوع اتفاق افتاده
که هنرشان را به رخ دنیا کشیدن
سالها تحقیق کردن تا این موضوع را متوجه شدن
روشنی و تیرگی در حکاکی ایرانی
دلیلیش تنها زاویه ی تراش است
این موضوع را ساده نگیرید



:: برچسب‌ها: هنر ایرانی نظیر ندارد ,

به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دین حضرت زرتشت به باز خواهد گشت و آدرس hazrtezarathustra.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وبلاگ:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 608
بازدید ماه : 1008
بازدید کل : 339621
تعداد مطالب : 265
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

RSS

Powered By
loxblog.Com